Sign in with Facebook
HAMiD's Reviews > جبر جغرافیا: چگونه جغرافیا مسیر سیاست جهانی را تعیین می‌کند
جبر جغرافیا: چگونه جغرافیا مسیر سیاست جهانی را تعیین می‌کند
by
by
به گمانم با خواندن این کتاب دیدگاهِ کارآمدی به دست می آید برای درکِ دقیق ترِ رفتار و سیاست ورزی دولت های قدرتمند و در پی آن دولت های وابسته به آنها. چه بخواهیم یا نه؛ در ساختار سیاسی جهان کشور ما وزنه ی ناچیزی بیشتر نیست. پس با انتخابِ اینکه در کدام اردوگاه قرار بگیرد ناچار است تا گونه ای رفتار کند تا اولویت هایش را رده بندی کند. بی گمان رفاه و دست یازی مردمِ این سرزمین به سطحِ پسندیده ای از زندگی و فرهنگ اجتماعی هیچ گاه در الویت نبوده است و شوربختانه توده ی بزرگی از مردمان هم درک و دریافت درستی از این موضوع نداشته اند که دلایلِ آن برجسته و آشکارند. اگرچه در نگاهِ کلی هم کتاب برای دانستن اوضاع جهان بسیار سودمند است.
دل بستن به تکیه گاهی مانند روسیه و چین الویت ما را در وضعیتِ پیچیده ای قرار داده است که گویا هیچ قصدِ روشنی هم برای دست کشیدن از آن نیست در حالیکه پس از خواندن کتاب می شود بسیار دقیق تر و درست درک کرد که این راه سرانجامی کور خواهد داشت. اگرچه این دلبستگی برای جمعیتِ حاکم به ظاهر سودمندی فراوان داشته است اما با مرور مختصر تاریخِ اردوگاه شرق و نمونه های بسیارِ دلبسته های آنان می شود دانست که ��ین دلبستگی در کشور ما برای هیچ گروهی فایده مند نخواهد بود.
با این دیدگاه است که می شود کنشِ ما را در مواجهه با کشورهای همسایه که تقریبن همگی در اردوگاهِ غرب هستند درک کرد. با همه ی پیوستگی ایران از نظر فرهنگی و سیاسی و اقتصادی در این سالیان، ایران اکنون کشوری منزوی و فقیر است و تمام منابع خود را به سادگی هدر می دهد. باور داشته باشیم یا نه، ایران در پیرامون خودش حلقه ای ساخته است که هر روز تنگ تر می شود و توده ی مردمِ عاجز از درکِ وضعیت هم تن داده است به آرمانی که هیچ از آن سردرنمی آورد! عرب ستیزی و هجمه به کشورهایی که بخش بزرگی از آبشخور فرهنگی و دینی سرزمینِ ما از ایشان است موضوعی است که نمی شود جز با دیدگاهی که در کتاب هست درکش کرد. اثبات این ادعا را هم می شود در تاریخِ پیش از سال 57 به خوبی دید و نشان داد.
جبرِ جغرافیا کتاب بسیار ارزشمندی است برای ذهنِ جست و جوگر که در خیالاتش آرمان های ساختگی را نمی پذیرد و تلاش می کند تا از رهگذر دقت و تحلیل به مساله ها نگاه کند. دقتی که با نگاه به روی نقشه ها و مرور تاریخ معاصر و تا اندازه ای کهن به دست می آید.
1399/02/06
دل بستن به تکیه گاهی مانند روسیه و چین الویت ما را در وضعیتِ پیچیده ای قرار داده است که گویا هیچ قصدِ روشنی هم برای دست کشیدن از آن نیست در حالیکه پس از خواندن کتاب می شود بسیار دقیق تر و درست درک کرد که این راه سرانجامی کور خواهد داشت. اگرچه این دلبستگی برای جمعیتِ حاکم به ظاهر سودمندی فراوان داشته است اما با مرور مختصر تاریخِ اردوگاه شرق و نمونه های بسیارِ دلبسته های آنان می شود دانست که ��ین دلبستگی در کشور ما برای هیچ گروهی فایده مند نخواهد بود.
با این دیدگاه است که می شود کنشِ ما را در مواجهه با کشورهای همسایه که تقریبن همگی در اردوگاهِ غرب هستند درک کرد. با همه ی پیوستگی ایران از نظر فرهنگی و سیاسی و اقتصادی در این سالیان، ایران اکنون کشوری منزوی و فقیر است و تمام منابع خود را به سادگی هدر می دهد. باور داشته باشیم یا نه، ایران در پیرامون خودش حلقه ای ساخته است که هر روز تنگ تر می شود و توده ی مردمِ عاجز از درکِ وضعیت هم تن داده است به آرمانی که هیچ از آن سردرنمی آورد! عرب ستیزی و هجمه به کشورهایی که بخش بزرگی از آبشخور فرهنگی و دینی سرزمینِ ما از ایشان است موضوعی است که نمی شود جز با دیدگاهی که در کتاب هست درکش کرد. اثبات این ادعا را هم می شود در تاریخِ پیش از سال 57 به خوبی دید و نشان داد.
جبرِ جغرافیا کتاب بسیار ارزشمندی است برای ذهنِ جست و جوگر که در خیالاتش آرمان های ساختگی را نمی پذیرد و تلاش می کند تا از رهگذر دقت و تحلیل به مساله ها نگاه کند. دقتی که با نگاه به روی نقشه ها و مرور تاریخ معاصر و تا اندازه ای کهن به دست می آید.
1399/02/06
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
جبر جغرافیا.
Sign In »
Reading Progress
April 22, 2020
–
Started Reading
April 25, 2020
– Shelved
April 25, 2020
– Shelved as:
سیاست-اجتماع-تاریخ-اقتصاد
April 25, 2020
– Shelved as:
خواندنیهای-دلخواه
April 25, 2020
–
Finished Reading
Comments Showing 1-9 of 9 (9 new)
date
newest »
newest »
message 1:
by
Ali
(new)
Apr 25, 2020 09:55AM
چشم‌مان روشن کردی رفیق
reply
|
flag
برادر به نظرت غیر از دوگانه‌ی غرب و شرق گزینه‌ی دیگری پیش روی ما نیست؟ آیا این که می‌گویند دیگر این تقسیم‌بندی اعتباری ندارد درست است؟سران ج ۲۰ همه بر همین دوگانه قابل تقسیم‌بندی هستند؟
Ali wrote: "چشم‌مان روشن کردی رفیق"برقرار باشی رفیق. سایه ات کم نشه
Ebrahim wrote: "برادر به نظرت غیر از دوگانه‌ی غرب و شرق گزینه‌ی دیگری پیش روی ما نیست؟ آیا این که می‌گویند دیگر این تقسیم‌بندی اعتباری ندارد درست است؟سران ج ۲۰ همه بر همین دوگانه قابل تقسیم‌بندی هستند؟"
درود ابراهیم جان
با سیاقی که ما پیش گرفته ایم و در عصر حجر زیست می کنیم به گمان برای ما هنوز و همچنان دوگانه برقرار است. چه بسا این دوگانگی خیلی زورمندتر هم شده باشد با وارد شدن چین به بازی که قایل به هیچ چیز جز منافع خودش نیست و از قضا هیچ پاسخگویی هم به دنیا و مردم خودش ندارد
سران ج20 هم چاره ای ندارند جز انکار این ماجرا اما در نهاین بحران های مالی جهان در دهه نخست قرن نشان داده که همه ی وزن و اعتبار دادوستدشان رو به آمریکا دارد و از حالا هم چین کمابیش گستره اش بیشتر می شود
جالب اینکه گروه 20 هم جز چین همگی در رابطه ی قوی و مستقیم با آمریکا هستند. البته من این موضوع را از دید ایدئولوژیک هم نگاهش نمی کنم شخصن، چرا که چه بخواهیم یا نه باید یک سو را بگیریم حالا اینکه کدام سو را بگیریم و چه برنامه ای برای برون رفت پیدا کنیم ماجرای دیگری ست
Hamid wrote: "Ebrahim wrote: "برادر به نظرت غیر از دوگانه‌ی غرب و شرق گزینه‌ی دیگری پیش روی ما نیست؟ آیا این که می‌گویند دیگر این تقسیم‌بندی اعتباری ندارد درست است؟سران ج ۲۰ همه بر همین دوگانه قابل تقسیم‌بندی ه..."
وقتی بیست قدرت اقتصادی نوظهور جهان به یک سو نگاه می‌کنند آدم از خودش می‌پرسد ما چرا به آن سو نرویم؟
از طرفی اینکه معیار فقط اقتصاد و سرمایه‌داری باشد برای انتخاب سمت را هم نمی‌پسندم چرا که یکی از ستم‌دیدگان آن سیستم هستم.
کاش می‌شد هنوز شعار نه شرقی نه غربی سر داد!
ممنون بابت پیش کشیدن این مسئله
Ebrahim wrote: "Hamid wrote: "Ebrahim wrote: "برادر به نظرت غیر از دوگانه‌ی غرب و شرق گزینه‌ی دیگری پیش روی ما نیست؟ آیا این که می‌گویند دیگر این تقسیم‌بندی اعتباری ندارد درست است؟سران ج ۲۰ همه بر همین دوگانه قاب..."
می آموزیم ازت ابراهیم عزیز
سو گیری را من هم نمی پسندم و حتا کلافه ام از آن، اما وقتی نولیبرالیسمِ دینی از هر سرمایه داری ای بیشتر و دقیق تر و عمیق تر شیره ی همه چیز را سالیان درازی است می کشد و از این پس شتاب بیشتری هم خواهد گرفت، می ماند آدم حیران که چه چیزی باید رخ بدهد که بشود از چرخه بیرون آمد و ساختار را تغییر داد. ساختاری که مردمانِ تو سری خورده اش هم چنان به همان بازی ای که بازنده اش هستند با اشتیاق ادامه می دهند. پس می شود یک بازی دو سر باخت که من حقیقتن هیچ امیدی ندارم به پایانش
این مفهوم شرق و غرب هم به تعبیری حالا خلاصه می شود در یک چیز به گمانم نولیبرالیسم که هر دو را بلعیده، آفتی که به هیچ چیز رحم نمی کند و نتیجه اش را هم می بینی و می بینم و می بینند. انگار همه در یک سو پیش بروند و آن هم همان سویی که از آن گریزانیم سپاس از شرحْ نوشته ات رفیق
دانستن مشکل، نصفی از مسیر حال مسأله است. به گمانم هیچ چیز جز دانستن چراغ راه آینده نمی‌تواند باشد، باید خواند، منتشر کرد، رسوا کرد، نوشت، آگاه ساخت.گردش آزادانه‌ی اطلاعات کابوس هر نظام تمامیت‌خواه و ظالم است. بیشتر بخوانیم از شما...
Ebrahim wrote: "دانستن مشکل، نصفی از مسیر حال مسأله است. به گمانم هیچ چیز جز دانستن چراغ راه آینده نمی‌تواند باشد، باید خواند، منتشر کرد، رسوا کرد، نوشت، آگاه ساخت.گردش آزادانه‌ی اطلاعات کابوس هر نظام تمامیت‌خواه..."
سایه ت کم نشه رفیق جان
برای پرسه ای درست و شگفت دو فیلم مستند پیشنهاد می کنم که حوصله کنی و اگر ندیده ای از دست ندهی.
ترسیم وضعیت از زاویه هایی که بسیار شبیه هم هست به آنچه از سر می گذرانیم. سپاس از وجود گرمت
Winter On Fire 2015
The Edge Of Democracy 2019
